اطلاعات کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
نویسندگان
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان جوک و سرگرمی و آدرس amiralibazvand.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






دیگر موارد

Alternative content


آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 287
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 2

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 59
:: باردید دیروز : 530
:: بازدید هفته : 733
:: بازدید ماه : 733
:: بازدید سال : 840
:: بازدید کلی : 45772
خواهش میکنم همشو با دقت بخونید

 

شاگرد عادی بودن. قیافه عادی داشتن. دونده عادی بودن،  نقاش عادی بودن، دانشجوی عادی بودن،

نویسنده عادی بودن، معمولی ساز زدن و معمولی رقصیدن و معمولی جشن عروسی بر پاکردن،

عادی مهمانی دادن، فرزند عادی داشتن و دوستدختر و پسر عادی پیداکردن.

منظورم از "معمولی" همان است که عالی و ایده آل و منحصر به فرد و کمیاب و در پشت ابر ها نیست،

بلکه همین جا، روی زمین، کنار ما، فراوان و بسیار هست.

فرهنگ ایده آل گرایی تیغ دولبه ایست که هم انگیزه ایست مثبت برای پیشرفت و هم می تواند شوق و ذوق فراوان آدمهای معمولی را شهید کند.

من مثلا بعد از سالها با علاقه نقاشی کشیدن، روزی که فهمیدم در نقاشی خیلی معمولی ام برای همیشه نقاشی را کنارش گذاشتم.

این کنار کشیدن زمانی بود که همکلاسی دبیرستانم، در عرض دو دقیقه با مداد بی جانش، چهره خانم معلم مان را،

با آن دندان های موشی،  و شلخته موهای فر کنار گوشش که از مقنعه چانه دار میزد بیرون، کوبید

کنار طرحی که من بیست دقیقه طول کشیده بود تا دزدکی در حاشیه جزوه از او بکشم.  

 

حقیقت این است که دوستم در نقاشی یک نا بغه بود و تمرین و پی گیری من خیلی با نبوغ او فاصله داشت

و من لذت نقاشی کشیدن را از خودم گرفتم تا خفت معمولی بودن را تحمل نکنم.

 

ضعیف بودم آن روزها. دنیایم آنقدر کوچک بود که با بیشتر شاخص های "ترین" زندگی کرده و خود را مقایسه می کردم.

و این ترین بودن آدم را ضعیف و شکننده می کند. 

شاید همه آدم ها اینطور نباشند. من اما، همیشه در درونم یک سوپر انسان داشته ام که می خواست اگر دست به گچ بزند،

ان گچ حتماً بایستی طلا شود. یک توانای مطلق که در هیچ کاری حق معمولی بودن را ندارد.

اما امروز فهمیده ام که معمولی بودن شجاعت می خواهد. آدم اگر یاد بگیرد معمولی باشد نه نقاشی را میگذارد کنار،

نه دماغش را عمل میکند، نه غصه می خورد که ماشینش معمولی است، نه حق غذا خوردن در یک سری از

رستوران های معمولی را از خودش میگیرد، نه حق لبخند زدن به یک سری آدم ها را، نه حق پوشیدن یک سری لباس ها را.

حقیقت این است که "ترین" ها همیشه در هراس زندگی می کنند. هراس هبوط در لایه آدم های "معمولی".

و این هراس می تواند حتی لذت زندگی، نوشتن، درس خواندن، نقاشی کشیدن، ساز زدن، خوردن،

نوشیدن و پوشیدن را از دماغشان دربیاورد.

مشکل بزرگتر، آن مرز و دیوار تحقیر کننده ایست که جامعه گم شده، ما بین لایه بسیار کوچک ولاغر آدم های "ترین"

و گروه بی شمار "معمولی" ها می کشد. همیشه چیزی در آدم های بی شمار معمولی پیدا می شود که

برای ترین ها تحقیر کننده و ترحم برانگیز باشد،  ترحمی که بسیار متفاوت است از همدلی و هم دردی انسانی.

 

به عنوان مثال، در جامعه گم شده، از زبان" ترین باورمندان"، چنین جملاتی می شنویم:  

آخی، بیچاره با این صداش آواز هم می خواند، بیچاره با این ادبیاتش برای دوست پسرش شعر هم میگوید،

بیچاره با این آی کیو فوق لیسانس هم میخواهد بخواند، بیچاره با این سطح زبانش خارج هم می خواهد برود،

بیچاره با این سوادش می خواهد کار هم پیداکند، بیچاره با این در آمدش اتومبیل هم می خواهد و غیره.

این نیش زبانها و تحقیر ها، منزجرانه بوده و از احترام به حق زندگی نرم و ناب و ساده ای که بین آدم های معمولی جریان دارد بدور است. 

تصمیم گرفته ام خودِ معمولی م را پرورش دهم. نمی خواهم دیگر آدم ها مرا فقط با "ترین" هایم به رسمیت بشناسند.

از حالا خودِ معمولیم را به معرض نمایش می گذارم و به خود معمولیم عشق می ورزم و از همه درخواست دارم

 فقط با  منِ معمولی آشنا شده و به حقوق معمولیم احترام بگذارند. من خانه معمولی خواهم داشت، در پی دارائی معمول

و اتومبیل معمولی خواهم بود. چهره ام و لباسهایم معمولی خواهد بود. ولی سعی خواهم کرد عقل و خرد ودانشم را تعالی ببخشم.

برگرفته از یک دوست خوب

 

تعداد بازدید از این مطلب: 99
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : امیرعلی بازوند
تاریخ : سه شنبه 14 بهمن 1393
نظرات
جمعه شبها

ملتمس دعای فرج
                      تا دم لحد
بی حد و عدد
                یا علی مدد

تعداد بازدید از این مطلب: 61
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1

نویسنده : امیرعلی بازوند
تاریخ : سه شنبه 14 بهمن 1393
نظرات
تنهایی

ی بنده خدایی حسابی تنها میشه  

واسه اینکه خودشو از تنهایی در بیاره

از پشت میزنه رو شونه خودشو میگه :

کی بود

تعداد بازدید از این مطلب: 64
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2

نویسنده : امیرعلی بازوند
تاریخ : چهار شنبه 8 بهمن 1393
نظرات
اندیشمند

اندیشمندی می گوید 2 چیز سروصدای زیادی دارد:

خورده پول  و خورده معلومات .

تعداد بازدید از این مطلب: 85
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : امیرعلی بازوند
تاریخ : چهار شنبه 8 بهمن 1393
نظرات
حقیقت است

از لجاجت بپرهيزيد كه آغازش جهل و پايانش پشيماني است

·  كساني كه نمي توانند فرصت كافي براي تفريح بيابند،

   دير يا زود وقت خود را صرف معالجه مي كنند

تعداد بازدید از این مطلب: 56
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : امیرعلی بازوند
تاریخ : چهار شنبه 8 بهمن 1393
نظرات
ی شوخی

هیچ چی رو چشم بسته نپذیرید! حتی سخنان بزرگان را، مثلا :

سحرخیز باش تا کامروا شوی دروغه باور نکنین. دور و بر ما،

سحر خیز ها یا نانوا شدن یا کله پز...

تعداد بازدید از این مطلب: 65
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : امیرعلی بازوند
تاریخ : چهار شنبه 8 بهمن 1393
نظرات
نشر دهید

٧ قاعده ازامیر المومنین علی علیه السلام:
==========================
١- از کسی بدت نیاید هر چند در حق تو اشتباه کرده
٢- نگران نباش هرچند که ناراحتی هایت به اوج رسیده باشد
٣- هر چند که به مقام بالا رسیدی ساده زندگی کن
٤- هرچند که بلاها فراوان شد ولی انتظار خیر داشته باش
٥- دست به خیر داشته باش حتی اگر خود در تنگنایی
٦- اگر قلبی پر از خون داری بازهم لبخند بزن
٧- برادر مسلمانت را از دعای خیرت به سبب غیابش محروم نکن

به اندازه محبتتان به امیر المومنین علی علیه السلام نشر دهید

تعداد بازدید از این مطلب: 44
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : امیرعلی بازوند
تاریخ : دو شنبه 6 بهمن 1393
نظرات
اگر عمل کنیم

زندگی میکنم
حتی اگر بهترینهایم را از دست بدهم
چون این زندگی کردن است که بهترین های دیگر را برایم میسازد
بگذار هر چه از دست میرود برود
من آنچه را میخواهم که به التماس آلوده نباشد حتی زندگی را....

تعداد بازدید از این مطلب: 57
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : امیرعلی بازوند
تاریخ : دو شنبه 6 بهمن 1393
نظرات
چرا ما اینطور نباشیم
در سوئد انجمنی هست بنام «دست کم روزی یک آشغال از روی زمین بردار».
 دبیر افتخاری انجمن شاه سوئد است. روزی در تلویزیون با یکی از مسئولان انجمن گفت‌وگو داشت. 
خبرنگار از تعداد اعضا پرسید و سپس پرسید "شما فکر می‌کنید
اگر روزی یک آشغال از روی زمین بردارید، سوئد تبدیل به بهشت می‌شود؟"
شاه گفت "نه. ما، اعضای انجمن، انسانهای متوهمی نیستیم. 
اما به این اعتقاد راسخ داریم که اگر کسی روزی یک آشغال از روی زمین بردارد،
خودش هرگز آشغال روی زمین نمی‌ اندازد. ما آموزش می‌دهیم آنهم نه در تئوری که با عمل..."
ما نيز بيائيم به زمینی که روی آن زندگی می کنیم و به آينده‌ي كودكان‌مان خدمت کنیم.

 
1_ هر روز حداقل یک آشغال از زمین برمیداریم

2- هرگز آشغالی بر زمین نمیریزیم.

ما میتوانیم......!...؟؟
تعداد بازدید از این مطلب: 60
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : امیرعلی بازوند
تاریخ : دو شنبه 6 بهمن 1393
نظرات

كسي كه در آفتاب زحمت كشيده، حق دارد در سايه استراحت كند

·     بهتر است دوباره سئوال كني، تا اينكه يكبار راه را اشتباه بروي

·     انسان هيچ وقت بيشتر از آن موقع خود را گول نمي‌زند كه خيال مي‌كند ديگران را فريب داده است

تعداد بازدید از این مطلب: 25
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

نویسنده : امیرعلی بازوند
تاریخ : دو شنبه 6 بهمن 1393
نظرات
درباره ما
باسلام- هدف از ایجاد این وبلاگ نشرو گسترش محیطی هرچند مجازی با نشاط و مفرح در بین آحاد جامعه است بلکه به سهم خود توانسته باشم در آرامش روح وروان هموطنانم سهیم باشم.
منو اصلی
پیوندهای روزانه
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید